با اين همه، و در اوج تلخکامي هاي ناشي از حوادث اخير، خطايي که مي تواند از همه خطاهاي گذشته مان بزرگ تر باشد، درافتادن به دام نوميدي و دست شستن از پايداري در راه سبزي است که در پرتو الطاف قدسي برويمان گشوده شده است. در مکتب وحي زانوي تلمذ مي زنيم و از سيره درخشان پيشوايان دين درس ها مي آموزيم و راه را مي يابيم و مي پيماييم؛ دانشگاهي که آموزگاران بزرگش، از خاتم پيامبران تا قائم آل محمد (عج)، راهنمايي آدميان را بر عهده داشته و دارند. فراموش نمي کنيم که محمد (ص) در سال هاي دشوار دعوت به ما آموخت که پاسداري از چراغ فروزان حق خواهي نيازمند صبر و بردباري در مقابل از دست دادن عزيزان، تدبير و تحمل در مقابل ناسزاگويي و هجمه هاي تبليغاتي، شکيبايي در مقابل جراحت ها و بي حرمتي ها و از دست رفتن عزيزانمان است. محمد (ص) در سال هاي هجرت به ما آموخت که همزيستي با ديگراني که بگونه اي متفاوت به زندگي مي نگرند نيازمند تکيه بر شيوه هاي عقلايي است، که حکومت ها از مردمند و براي مردم، که ايمان درجاتي دارد و هرکسي را بايد با درجه ايمانش پذيرفت، که بايد تنها بر دشمنان آزادي و آزادگي و کرامت انسان سخت گرفت و دامان مهرورزي را براي نوع بشر گسترد، که حاکمان را هيچ برتري نسبت به شهروندان نيست و تنها لباسي که مي توان بدان فخر کرد لباس تقواست. محمد (ص) در فتح مکه به ما آموخت که خونخواهي هاي برآمده از کينه هاي ديرين را فروگذاريم و سايه رحمت را آنقدر بگسترانيم که خانه دشمن ديروز را مأمن آناني قرار دهيم که هنوز دل هايشان پذيراي پيام حق خواهي ما نيست. و محمد (ص) به ما آموخت که فروغ تابناک سلسله حق خواهي تا قيام قيامت پابرجاست، اگرچه ابرهاي جلال و جبروت ميان تهي تکيه زنندگان بر قدرت باطل، هر از چندي راه را بر درخشندگي آن ببندد.