در کتاب المراقبات عالم عامل و عارف کامل، مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد ملکي تبريزي در روايتي به نقل از کميل ابن زياد آمده است که امام علي (ع) در پاسخ پرسش عده اي از يارانش از معني آيه شريفه «فيها يفرق کل امر حکيم» فرمود که منظور، شب نيمه شعبان است که در آن هر چيزي با حکمت مشخص و معين مي شود. و آنچه در هر شب قدر بدان توصيه شده است، انديشه در راهي است که آدمي پيموده و ارزيابي آنچه کرده، تا از خطاهايش درس گيرد و آينده را آنگونه راه پيمايد که شايسته مقام مکرم انساني او باشد.
و من ديشب در سيري به سال ها پيش، به ياد نيمه شعبان سال 1357 افتادم. روزهاي پر التهاب و فراز و نشيب انقلاب بود و زمان بزرگداشت ياد شهدايي که هر يک در چهلمين روز بزرگداشت شهداي قبل از خود، به دست سفاکان ظالم به خاک و خون کشيده شده بودند. در نيمه شعبان آن سال، از سوي رهبر نهضت اسلامي ايران اعلام شد که به رغم بزرگي آن روز و شادماني ناشي از يادبود ولادت منجي عالم بشريت، همگان در ماتم شهداي گرانقدر سوگوار خواهند بود. يادم مي آيد يکي از جوانان خوش ذوق و انقلابي آن روزها که امروزه نيز صداي خوشش زينت بخش مجالس مذهبي خاص است، اشعاري خواند که مطلعش اين بود:
کي عيد بود که دل سيه مي پوشد خون شهداي راه حق مي جوشد
و باز به ياد مي آورم در مخالفت با اين تصميم امام خميني که به دل هر ايراني آزاده اي نيز نشسته بود، عده اي از متحجرين و متعصبين که ولايت و دوستي اهل بيت و انتظار فرج صاحب عصر را در گليم خود از آب بيرون کشيدن، پرهيز از ورود به عرصه مبارزه، اعتراض سکوت آميز نسبت به خودکامگان، برپايي مجالس مذهبي و مراقبت از ايمان خود و فرزندانشان ترجمه مي کردند، لجوجانه نيمه شعبان را جشن گرفتند و صف خود را از امواج خروشان مردم انقلابي جدا کردند. روزها از پي هم آمدند، طومار ظالمان با ايستادگي مردم و رهبران نهضت در هم پيچيده شد و رنج ستم هزاران ساله در پرتو وعده برپايي جامعه اي که در آن تحقق عدالت، آزادي، استقلال و پيشرفت پي گرفته شود، بفراموشي سپرده شد: انتظار موعود بشريت معنايي ديگر يافت و خمودي و گوشه گيري زاهدانه، جاي خود را به عرفان در ميدان کوشش و تلاش هدفمندانه داد.