حاجي اگه تو سراي انديشه از من ناراحت شدي، معذرت.
راستي هنوز نمي خواي اين لينك هاي جنبش سبز رو از تو وبلاگ شهيد بهشتي برداري؟
سلام
ظاهرا دچار ورطه "يحرفون الکلم عن مواعضه" شده ايد (البته آگاه به نيتتان نيستم و نه مسئول آن). اما بدانيد، با توجه به بعض پيشينه نوشته هايتان، برخي از کساني که خيال مي کنيد ميخواهند براي مردم انتخاب کنند، براي تک تک افراد نمي خواهند انتخاب کنند. بل مناقشه اداره جامعه است و نگراني اصلي تاثير تبعات انتخابهاي فردي بر فضاي عمومي جامعه است که فضا سالم براي انتخاب آزادانه را مسموم ميکند. برداشت شما از آيات مذکوره داراي مشکلاتي است:
1- برداشتي "اخباري مأبانه"
2-مساوي دانستن جامعه با جمع جبري افراد جامعه
3-تسري مفاهيم مربوط به افراد به جامعه و اغفال از هويت "کل"
4-اغفال از آيات و رواياتي که مسئوليت هدايت فضاي جامعه را بر عهده قوه اي که سياست گزار و مجريست ميداند ( همان سوره اي كه پيامبر(ص) گفت كه اين سوره مرا پير كرد؛ نقل به مضمون) و نيز آيات و روايات مربوطه به امر به معروف و... که هم بر تک تک افراد و هم بر عهده حاکم است
5-
6-...
راستي يک سوال: بهتر نيست بخش مهمي از فلسفه وجودي وزارت بهداشت را هم زير سوال ببريد؟ چون به هر حال به جاي مردم تصميم ميگيرد و سياستهاي اجباري در فرايند ازدواج، زادو ولد و واکسينه شدن اجباري را وضع کرده و اجرا مي کند. گو اينکه مسئولين اين وزارت خانه و نهادهاي مشابه در تمام کشورهاي دنيا اين به اصطلاح شما عقيده ي آن شهيد بزرگوار را فهم نکرده اند که انسان يعني انتخاب!
و در آخر: بعضا، شما مثل آنهاييد که به جاي اينکه بگويند انسان "ممکن الخطا"ست ميگويند انسان "جايز الخطا"ست!
1- فرموده ايد که به ورطه تحريف قرآن افتاده ام . خوب اين که مدعاي شماست . کاش دليلي هم بر اين مدعا اقامه مي فرموديد .
2- لابد مي دانيد که تحريف يا لفظي است يا معنوي و در تحريف معنوي معني و مقصود آيه دگرگون مي شود . اگر به قول شما ممشاي من اخباري باشد آنگاه به اقتضاء آن بايد جمود به ظاهر آيه کرده و هيچ معنايي خلاف ظاهرش را اراده نکرده باشم آنگاه چه جاي سخن از تحريف معنوي است ؟ در لفظ آيه هم که دستي نرفته تا تحريفي صدق کند . اگر اتفاق بدي افتاده باشد در نهايت تفسير به رأي است نه تحريف . پس سخن از تحريف کلا بي اساس و يک اتهام است .
3- با اين گفته تان که نبايد فضاي جامعه براي انتخاب آزادنه مسموم باشد با شما موافقم اما چه کسي گفته است که چنين امر عاقلانه اي مجوز تحميل سليقه گروهي از افراد بر سايرين خواهد بود ؟ اداره جامعه قطعا ميزان مي خواهد . اگر اين ميزان را شرع بدانيم ، حدود شرعي سليقه بردار نيست تا کسي شرع را آنچنان که سليقه اوست بر ديگران تحميل کند بلکه خطوط قرمز شرع روشن است و هر مسلماني به حکم مسلماني اش آنها را پذيرفته و انتخاب کرده است . اما اگر ميزان عقل و فهم اين گروه است آنان تنها عقلاي جامعه نيستند . آن چه جامعه را بايد بر مبناي آن اداره کرد فقط قانون است و در نظام ما قانوني که مبعث از شرع اسلامي است (قانون اساسي و قوانيني عادي مبتني بر آن) .
4- بد نيست بدانيد نگرش اخباري اصلا جايي براي رجوع به قرآن و فهم تازه از آن نمي گذارد . آناني که باب رجوع به قرآن را بسته مي دانند و همه چيز را در ظاهر روايات به جا مانده از عترت طاهره (آن هم به صرف روايت بودن و نه لزوما صحيح بودن) منحصر مي کنند چطور مي توانند با استناد به آيات قرآني سخن از آزادي انتخاب به ميان آورند . کاش لا اقل کمي با ممشاي اخباري گري آشنا بشويد .
5- در خصوص آنچه درباره جامعه عنوان نموده ايد بايد عرض کنم جامعه واحدي اعتباري است و نه حقيقي و اعتبار تنها در ظرف اعتبار حقيقت است و نه در ظرف خارج پس چيزي که اصلش اعتباري است تمام احکامش هم اعتباري خواهد بود . مفهومي مانند جامعه هيچ گونه وجود خارجي ندارد مگر در پناه وجود افرادش بنا بر اين آنچه در عينيت جامعه اتفاق مي افتند چيزي جز نتايج انتخاب آحاد نيست .
امشب كه خاطرات کوتاه از شهيد بهشتي رو خوندم ديدم چه قدر ايشونو کم ميشناسم!
واقعا بهشتي بهشتيه!الحق که شيعه اي واقعي است! اين شهيد مظلوم-كه يه شيعه(پيرو) بود- با اخلاق بيستش اين قدر در دلها نفوذ كرده ديگه ببين ائمه اطهار (عليهم السلام)با دلها چه مي كنند!!!
كاش حقايق به دل تاريك ما هم نفوذ كنند!
خوشحالم که با اين وبلاگ آشنا شدم.اما به روزش کنيد.
گويا مظلوميت در خاندان بهشتي ارثي است؟!!!!
خدايا دلم مي خواست بهشتي رو درک مي کردم اما افسوس که 6سال دير تر متولد شدم!اميدوارم بهشتي هاي زمانم را بشناسم !
يعني غير از اين كتاب چيزي از شهيد بهشتي بلد نيستي كه وبتو به روز كني؟
كمك خواستي خبرم كن.